مواردي كه در زير گفته ميشود تقريباً همه هم درمورد ايالات متحدهي آمريكا و هم درمورد كانادا صادق هستند مگر اين كه خلاف آن ذكر شود. (بعضی از نکات ذکر شده فقط درمورد رشتهی فلسفه و رشتههای مشابه صادق هستند و ممکن است با شرایط پذیرش در مهندسی و علوم متفاوت باشند.)
چه مقطعي را بايد انتخاب كرد؟
در ايالات متحدهي آمريكا و كانادا دو نوع دورهي تحصيلات تكميلي (graduate) وجود دارد: مستر (master) و دكترا (PhD).
دورههاي دكترا پنج ساله هستند كه شامل دو سال درس و سه سال پاياننامه ميشوند. تحصيل در دورهي دكترا معمولاً بلافاصله بعد از دورهي كارشناسي (undergraduate) شروع ميشود.
دورههاي مستر دو ساله هستند و شبيه به كارشناسي ارشد در ايران، ولي اهداف و كاركردشان با آن چيزي كه به نام كارشناسي ارشد در ايران وجود دارد زمين تا آسمان فرق دارد. دورههاي مستر اجباري نيستند و هدف از آنها عمدتاً دو چيز است: يك: براي كساني كه ميخواهند در زمينهاي اطلاعات مختصري كسب كنند، ولي نميخواهند درحد دكترا روي آن كار تخصصي كنند گزينهي مناسبي است؛ دو: براي كساني كه رشتهشان در مقطع كارشناسي چيز ديگري بوده و حالا ميخواهند رشتهشان را عوض كنند و براي دكترا رشتهي ديگري بخوانند نقش يك دورهي مياني را ايفا ميكند. مثلاً من (شاهين) با مدرك كارشناسي فيزيك دورهي مستر فلسفه را آغاز كردم. البته معمولاً گرفتن حداقل چهار-پنج درس فلسفه در دورهي كارشناسي براي پذيرش در دورههاي مستر لازم است.
اما به جز اينها دلايل ديگري هم براي انتخاب مقطع مستر وجود دارد: اولاً پذيرش در رشتهي فلسفه اصولاً سختتر از رشتههاي ديگر است و شانس پذيرش كمتر. ولي چون پذيرش مستر از دكترا خيلي راحتتر است، اگر براي مستر اقدام كنيد شانس پذيرش گرفتنتان بيشتر خواهد بود. ثانياً اگر اول در يك دانشگاه آمريكايي يا كانادايي مستر بگيريد برايتان سكوي پرتاب ميشود، يعني احتمال اين كه براي دكترا يك جاي خيلي عالي برويد خيلي بيشتر از وقتي است كه از ايران بلافاصله براي دكترا اقدام كنيد. ثالثاً ميتوانيد پروندهي بهتري درست كنيد: احتمالاً الآن اساتيد فلسفهاي كه بخواهند برايتان توصيهنامه بنويسند خيلي نميشناسيد، يا اين اساتيد خيلي شناختهشده نيستند، احتمالاً درسهاي فلسفه زياد نگرفتهايد، در نوشتن مقاله تمرين زيادي نداريد و ... . در دورهي مستر همهي اين تواناييها را بهتر خواهيد كرد. پس دلايل زيادي وجود داريد كه براي مستر اقدام كنيد.
از طرفي اگر شانس پذيرش خود را براي دكترا بالا ميبينيد طبيعي است كه لزومي ندارد دو سال از عمر خود را صرف گرفتن مدرك مستر كنيد. بخصوص اگر پيشاپيش مدرك كارشناسي ارشد در رشتهي فلسفه يا فلسفهي علم داريد و يك نمونه نوشتهي باكيفيت آماده داريد دليلي ندارد كه شانس خود را براي پذيرش دكترا امتحان نكنيد. (دانشجويان پسري كه سربازيشان را نگذراندهاند اجازه ندارند براي تحصيل در "مقطع مشابه" به خارج از كشور بروند. بنابراين اگر در مقطع كارشناسي ارشد تحصيل ميكنيد نميتوانيد براي مستر اقدام كنيد مگر اين كه از سربازي معاف شويد.)
اصولاً بايد دستكم براي حدود ده الی بيست دانشكده اپلاي كنيد تا شانس پذيرشتان خوب باشد. برنامههاي دكترا زياد هستند ولي تعداد برنامههاي مستر آنقدرها زياد نيست. بااينحال ميشود حدود پانزده يا بيست تا برنامهي مستر خوب پيدا كرد (پايين را ببينيد).
تأمين هزينهي تحصيل (fund يا financial aid):
براي تأمين خرج تحصيل، دانشكدهي فلسفه به عنوان دستيار آموزشي يا همان Teaching Assistantship به شما حقوق ميدهد و شهريه نيز يا كاملاً يا عمدتاً حذف ميشود. باصطلاح شهريه waive ميشود. اما در رشتهي فلسفه دستيار پژوهشي يا همان Research Assistantship شغل نادري ست. بااينحال بعضي وقتها ممكن است دانشكده مثلاً براي يك ترم تابستان به عنوان دستيار پژوهشي استخدامتان كند. وظایف دستیار آموزشی شامل گرداندن جلسات بحث هفتگی برای دانشجوها زیر نظر استادی که درس را تدریس میکند و تصحیح برگه میشود. با این که این کار (بخصوص قسمت درس دادن) ممکن است کار سختی به نظر برسد، اگر زبان انگلیسی را تا حد معقولی بلد باشید هیچ جای نگرانی نیست. تقریباً همهی دانشجوها از پس این کار برمیآیند.
درمورد اين كه چطور ميشود كمكهزينهي تحصيلي دريافت كرد:
براي اين كه براي كمك مالي درنظر گرفته شويد كار خاصي لازم نيست انجام دهيد. همين كه براي پذيرش اپلاي ميكنيد خود به خود براي كمك مالي هم در نظر گرفته ميشويد. در آمريكا (برخلاف كانادا و اروپا) استاد در ارايهي كمكهزينه به شما خيلي نقشي ندارد. بخصوص در رشتهي فلسفه كه استاد بصورت فردي اصلاً تصميمگيرنده نيست (بنابراین – و به تجربهی خود من – مکاتبهی قبلی با اساتید در شانس پذیرش گرفتن یا کمک مالی گرفتن شما تأثیر چندانی ندارد، گرچه اگر سوال خاصی درمورد دانشکده داشته باشید معمولاً جوابگو خواهند بود). تمام تصميمها، ازجمله اين كه آيا كمك مالي دريافت ميكنيد يا نه، توسط كميتهي پذيرش دانشكدهي فلسفه گرفته ميشود. معمولاً اکثریت غالب کسانی که پذیرش میگیرند حقوق هم میگیرند و از دادن شهریه معاف میشوند.
حقوقي كه ميگيريد تماماً خرج زندگي خودتان ميشود (به جز بخش كوچكي كه همانطور كه گفته شد در برخي دانشگاهها از شهريه باقي ميماند كه بايد پرداخت كنيد). معمولاً اين حقوق يك درآمد بخور-و-نمير برايتان خواهد بود و نياز به كار ديگري نخواهيد داشت. البته معمولاً هركس براي خودش چند هزار دلار از ايران ميآورد. من (شاهين) حدود سه هزار و پانصد دلار از ايران آوردم. چند ماه بعد هم مجبور شدم از خانوادهام در ايران درخواست كنم حدود دو هزار دلار ديگر برايم بفرستند. ولي به غير از آن ديگر نيازي به پول نداشتم و به احتمال زياد از اين به بعد هم نخواهم داشت. معمولاً هزینههای زندگی یکی از نگرانیهای اصلی کسانی است که از من درمورد اپلای کردن سوال میکنند. حقیقت این است که اگر برای پذیرش در آمریکای شمالی اپلای میکنید، این باید آخرین نگرانیتان باشد!
اگرچه نیازی به شغل دوم نخواهید داشت، اما بد نیست کمی هم دربارهی شرایط داشتن شغل دوم گفته شود. طبق قوانین مهاجرت شما فقط اجازه دارید تعداد ساعات مشخصی کار کنید: در طول ترم بیست ساعت در هفته و در طول تعطیلات (تابستان و بین دو ترم) چهل ساعت در هفته. شغل دستيار آموزشي ممکن است بین ده تا بیست ساعت از ساعات مجاز كاريتان را اشغال کند (این که ده ساعت است یا بیست ساعت به دانشکدهتان بستگی دارد). اگر ساعت اضافه بیاورید ميتوانيد در خود دانشگاه كار دانشجويي كنيد (مثلاً در كتابخانهي دانشگاه). حقوق اين شغلها معمولاً كم است (حدود ساعتي هشت تا ده دلار كه طبق قوانين فدرال حداقل دستمزد كارگر است)، ولی درآمد جانبی خوبی خواهد بود. بعد از يك سال كه در ايالات متحده باشيد ميتوانيد مجوز بگيريد كه خارج از دانشگاه هم كار كنيد. این کار باید مرتبط با رشتهتان باشد و ضروری محسوب شود. البته حجم كاري تحصيل در مقطع گرجويت وقت اضافي چنداني براي شما باقي نميگذارد.
چه مقطعي را بايد انتخاب كرد؟
در ايالات متحدهي آمريكا و كانادا دو نوع دورهي تحصيلات تكميلي (graduate) وجود دارد: مستر (master) و دكترا (PhD).
دورههاي دكترا پنج ساله هستند كه شامل دو سال درس و سه سال پاياننامه ميشوند. تحصيل در دورهي دكترا معمولاً بلافاصله بعد از دورهي كارشناسي (undergraduate) شروع ميشود.
دورههاي مستر دو ساله هستند و شبيه به كارشناسي ارشد در ايران، ولي اهداف و كاركردشان با آن چيزي كه به نام كارشناسي ارشد در ايران وجود دارد زمين تا آسمان فرق دارد. دورههاي مستر اجباري نيستند و هدف از آنها عمدتاً دو چيز است: يك: براي كساني كه ميخواهند در زمينهاي اطلاعات مختصري كسب كنند، ولي نميخواهند درحد دكترا روي آن كار تخصصي كنند گزينهي مناسبي است؛ دو: براي كساني كه رشتهشان در مقطع كارشناسي چيز ديگري بوده و حالا ميخواهند رشتهشان را عوض كنند و براي دكترا رشتهي ديگري بخوانند نقش يك دورهي مياني را ايفا ميكند. مثلاً من (شاهين) با مدرك كارشناسي فيزيك دورهي مستر فلسفه را آغاز كردم. البته معمولاً گرفتن حداقل چهار-پنج درس فلسفه در دورهي كارشناسي براي پذيرش در دورههاي مستر لازم است.
اما به جز اينها دلايل ديگري هم براي انتخاب مقطع مستر وجود دارد: اولاً پذيرش در رشتهي فلسفه اصولاً سختتر از رشتههاي ديگر است و شانس پذيرش كمتر. ولي چون پذيرش مستر از دكترا خيلي راحتتر است، اگر براي مستر اقدام كنيد شانس پذيرش گرفتنتان بيشتر خواهد بود. ثانياً اگر اول در يك دانشگاه آمريكايي يا كانادايي مستر بگيريد برايتان سكوي پرتاب ميشود، يعني احتمال اين كه براي دكترا يك جاي خيلي عالي برويد خيلي بيشتر از وقتي است كه از ايران بلافاصله براي دكترا اقدام كنيد. ثالثاً ميتوانيد پروندهي بهتري درست كنيد: احتمالاً الآن اساتيد فلسفهاي كه بخواهند برايتان توصيهنامه بنويسند خيلي نميشناسيد، يا اين اساتيد خيلي شناختهشده نيستند، احتمالاً درسهاي فلسفه زياد نگرفتهايد، در نوشتن مقاله تمرين زيادي نداريد و ... . در دورهي مستر همهي اين تواناييها را بهتر خواهيد كرد. پس دلايل زيادي وجود داريد كه براي مستر اقدام كنيد.
از طرفي اگر شانس پذيرش خود را براي دكترا بالا ميبينيد طبيعي است كه لزومي ندارد دو سال از عمر خود را صرف گرفتن مدرك مستر كنيد. بخصوص اگر پيشاپيش مدرك كارشناسي ارشد در رشتهي فلسفه يا فلسفهي علم داريد و يك نمونه نوشتهي باكيفيت آماده داريد دليلي ندارد كه شانس خود را براي پذيرش دكترا امتحان نكنيد. (دانشجويان پسري كه سربازيشان را نگذراندهاند اجازه ندارند براي تحصيل در "مقطع مشابه" به خارج از كشور بروند. بنابراين اگر در مقطع كارشناسي ارشد تحصيل ميكنيد نميتوانيد براي مستر اقدام كنيد مگر اين كه از سربازي معاف شويد.)
اصولاً بايد دستكم براي حدود ده الی بيست دانشكده اپلاي كنيد تا شانس پذيرشتان خوب باشد. برنامههاي دكترا زياد هستند ولي تعداد برنامههاي مستر آنقدرها زياد نيست. بااينحال ميشود حدود پانزده يا بيست تا برنامهي مستر خوب پيدا كرد (پايين را ببينيد).
تأمين هزينهي تحصيل (fund يا financial aid):
براي تأمين خرج تحصيل، دانشكدهي فلسفه به عنوان دستيار آموزشي يا همان Teaching Assistantship به شما حقوق ميدهد و شهريه نيز يا كاملاً يا عمدتاً حذف ميشود. باصطلاح شهريه waive ميشود. اما در رشتهي فلسفه دستيار پژوهشي يا همان Research Assistantship شغل نادري ست. بااينحال بعضي وقتها ممكن است دانشكده مثلاً براي يك ترم تابستان به عنوان دستيار پژوهشي استخدامتان كند. وظایف دستیار آموزشی شامل گرداندن جلسات بحث هفتگی برای دانشجوها زیر نظر استادی که درس را تدریس میکند و تصحیح برگه میشود. با این که این کار (بخصوص قسمت درس دادن) ممکن است کار سختی به نظر برسد، اگر زبان انگلیسی را تا حد معقولی بلد باشید هیچ جای نگرانی نیست. تقریباً همهی دانشجوها از پس این کار برمیآیند.
درمورد اين كه چطور ميشود كمكهزينهي تحصيلي دريافت كرد:
براي اين كه براي كمك مالي درنظر گرفته شويد كار خاصي لازم نيست انجام دهيد. همين كه براي پذيرش اپلاي ميكنيد خود به خود براي كمك مالي هم در نظر گرفته ميشويد. در آمريكا (برخلاف كانادا و اروپا) استاد در ارايهي كمكهزينه به شما خيلي نقشي ندارد. بخصوص در رشتهي فلسفه كه استاد بصورت فردي اصلاً تصميمگيرنده نيست (بنابراین – و به تجربهی خود من – مکاتبهی قبلی با اساتید در شانس پذیرش گرفتن یا کمک مالی گرفتن شما تأثیر چندانی ندارد، گرچه اگر سوال خاصی درمورد دانشکده داشته باشید معمولاً جوابگو خواهند بود). تمام تصميمها، ازجمله اين كه آيا كمك مالي دريافت ميكنيد يا نه، توسط كميتهي پذيرش دانشكدهي فلسفه گرفته ميشود. معمولاً اکثریت غالب کسانی که پذیرش میگیرند حقوق هم میگیرند و از دادن شهریه معاف میشوند.
حقوقي كه ميگيريد تماماً خرج زندگي خودتان ميشود (به جز بخش كوچكي كه همانطور كه گفته شد در برخي دانشگاهها از شهريه باقي ميماند كه بايد پرداخت كنيد). معمولاً اين حقوق يك درآمد بخور-و-نمير برايتان خواهد بود و نياز به كار ديگري نخواهيد داشت. البته معمولاً هركس براي خودش چند هزار دلار از ايران ميآورد. من (شاهين) حدود سه هزار و پانصد دلار از ايران آوردم. چند ماه بعد هم مجبور شدم از خانوادهام در ايران درخواست كنم حدود دو هزار دلار ديگر برايم بفرستند. ولي به غير از آن ديگر نيازي به پول نداشتم و به احتمال زياد از اين به بعد هم نخواهم داشت. معمولاً هزینههای زندگی یکی از نگرانیهای اصلی کسانی است که از من درمورد اپلای کردن سوال میکنند. حقیقت این است که اگر برای پذیرش در آمریکای شمالی اپلای میکنید، این باید آخرین نگرانیتان باشد!
اگرچه نیازی به شغل دوم نخواهید داشت، اما بد نیست کمی هم دربارهی شرایط داشتن شغل دوم گفته شود. طبق قوانین مهاجرت شما فقط اجازه دارید تعداد ساعات مشخصی کار کنید: در طول ترم بیست ساعت در هفته و در طول تعطیلات (تابستان و بین دو ترم) چهل ساعت در هفته. شغل دستيار آموزشي ممکن است بین ده تا بیست ساعت از ساعات مجاز كاريتان را اشغال کند (این که ده ساعت است یا بیست ساعت به دانشکدهتان بستگی دارد). اگر ساعت اضافه بیاورید ميتوانيد در خود دانشگاه كار دانشجويي كنيد (مثلاً در كتابخانهي دانشگاه). حقوق اين شغلها معمولاً كم است (حدود ساعتي هشت تا ده دلار كه طبق قوانين فدرال حداقل دستمزد كارگر است)، ولی درآمد جانبی خوبی خواهد بود. بعد از يك سال كه در ايالات متحده باشيد ميتوانيد مجوز بگيريد كه خارج از دانشگاه هم كار كنيد. این کار باید مرتبط با رشتهتان باشد و ضروری محسوب شود. البته حجم كاري تحصيل در مقطع گرجويت وقت اضافي چنداني براي شما باقي نميگذارد.